لیلی ...

 

 

خدا گفت : لیلی یک ماجراست ، ماجرایی آکنده از من ، ماجرایی که باید بسازیش
شیطان گفت : یک اتفاق است ، بنشین تا بیفتد . آنان که حرف شیطان را باور کردند . نشستند و لیلی هیچ‌گاه اتفاق نیفتاد . مجنون اما بلند شد، رفت تا لیلی را بسازد .
خدا گفت : لیلی درد است ، درد زادنی نو ، تولدی به دست خویشتن .
شیطان گفت : آسودگی است ، خیالی‌ست خوش .
خدا گفت : لیلی رفتن است . عبور است و رد شدن .
شیطان گفت : ماندن است ، فرو رفتنِ در خود .
خدا گفت : لیلی جست‌وجو است ، لیلی نرسیدن است . نداشتن و بخشیدن .
شیطان گفت : خواستن است ، گرفتن و تملک .
خدا گفت : لیلی سخت است ، دیر است و دور از دست .
شیطان گفت : ساده است ، همین‌‌ جایی و دم دست . و دنیا پر شد از لیلی‌های زود ، لیلی‌های ساده این‌جایی ، لیلی‌های نزدیک لحظه‌ای .
خدا گفت : لیلی زندگی‌ست . زیستنی از نوعی دیگر . لیلی جاودانگی شد و شیطان دیگر نبود .
مجنون زیستنی از نوعی دیگر را برگزید و می‌دانست که لیلی تا ابد طول می‌کشد... 

 

منبع : توضیحات کلوپ سرزمین داغ

 

خود نوشت : 

سعی می کنم اینجا رو هر روز ، به روز کنم ، البته فقط سعی می کنم ... 

از همه دوستانی که سر میزنن و حرفهای خوب و بد منو می خونن تشککککر  نظرات رو تا جایی که جواب داشته باشن جواب می دم ، اگه خواستین می تونین نگاه کنین ... 

از موضوعات یکی مبهم بود (منطقه ممنوعه !)  که با این پست موضوعش مشخص شد  

 

خوب باشید ...

نظرات 3 + ارسال نظر
یونیکورن جمعه 12 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:43 http://silveraster.blogsky.com

سلام .

عجیب بود . قشنگ بود . لیلی پسندانه و مجنون مآب بود .

شاد باشید و سلامت .

منو میشناسی جمعه 12 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 22:05

بدترین اسم را واسه تگ این پست انتخاب کردی
همین جوریش از بیان خیلی چیزها در هراسیم
حالا تو بلاگم که باید حرف دل گفته بشه ...

سلام
راستشو بگم ؟!
اصلا منظورتون رو نفهمیدم ...
ولی در مورد تیتر این مطلب این اندازه بگم که لیلی و شیرین و ... سمبل هستن ، سمبل عشق ، معشوق واقعی حداقل از دید من خداست نه اینکه عشق های زمینی مقدس نباشن ، نه ولی شاید تقدس اونو نداشته باشن ، شاید جواب من اصلا ربطی به نظر شما نداشته باشه ، چون درست نفهمیدم ... ، خوشحال میشم بیشتر توضیح بدین ...

خوب باشید

‌آقاپسر شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:16 http://aghapesar.blogsky.com

سلام
آهاان ، الان فهمیدم منظورتون رو ، چون نظر رو تایید کردم دیگه نمی شد ویرایش کرد ، تگ و با تیتر مطلب اشتباه گرفتم (چه میشه کرد تازه کاریه دیگه !)
عرض شود که شاید ولی یه علامتی آخر این به قول شما تگ هستش که آخر موضوعات دیگه نیست البته فقط یه علامت نیست ، یه دنیا حرف داره ... ، شاید یه روزی دهن باز کرد و ...

خوب باشید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد