خوشحالم به خاطر اینکه یکی از دوستام که مدتی بود گرفته بود با یه شب حرف زدن با هم دیگه ، الان خوشحاله ...
ناراحتم واسه اینکه یکی از دوستام مشکلی داره و ناراحتیش رو می بینم و نمی تونم کاری کنم براش ... (براش دعا کنین لطفا ...)
دیروز جمال 2 تا جمله گفت :
1 - من این کار رو واسه خودم می کنم ، نه دیگران.
2 - ظرفیت همه اندازه هم نیست.
این دو تا جمله اش هرچند شرمندهام کرد ، به خاطر برداشت های اشتباه قبلیم ، ولی باعث شد پیوند دوستیمون حداقل از طرف من خیلی خیلی محکم تر از قبل بشه ...
امشب راهی تهرانم با تنی چند از دوستان دانشکدهای و تنی چند از اساتید دانشکدهای ، جهت کمی شرکت در همایشی
10 حرکته قطاره منم هنوز هیچ کاری نکردم تازه دوش گرفتم اومدم پای نت
برم دیگه ...
خوب باشید ...
سفرت به سلامت ای دوست
فقط هوای ممدجون داشته باش
سلام
هرچند الان برگشتم و نظرت رو دیدم ، ولی در هر صورت دست گلت درد نکنه ...
خوب باشی