روزنویس

اول نویس :


رسیدن ماه رمضون رو به همه تبریک میگم ، هرچند امسال مثل عید نفهمیدم چی شد که یهو رمضون اومد ولی دم دمای افطارش رو خیلی خیلی دوست دارم ...

سحر و افطار وقتی همه رو دعا کردین ، مثل همیشه اون آخرا و گوشه موشه ها یه جای کوچیک به منم بدین ...

مرسی ...


وسط نویس :


بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونه ام رو / من تورو کم دارم و تو دله دیوونه ام رو

اگه یه روزی برسه من و تو قدر هم رو بدونیم / یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم

اگه ترکم میکنی نگو کار سرنوشته / یه روز اگه لج نکنیم دنیا مثه بهشته

بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونه ام رو / من تورو کم دارم و تو دله دیوونه ام رو

کافیه از تو قلبت این کینه رو بندازی دور / اونوقت دیگه مال همیم چشم حسودامون کور

چرا میگی خوشبختی دنبال دیگرونه /  چرا راه دور بریم عشق کنارمونه

بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونه ام رو / من تورو کم دارم و تو دله دیوونه ام رو

تو که هرچی گفتی گفتم چشم باشه قبوله / تو هم بزن غرورتو بشکن مگه شاخ غوله


هرچی میکشیم از این غرور لعنتیه ...


آخر نویس :


گاهی دل آدم اندازه همه دنیا میگیره ، اونوقته که احتیاج داری به یه کسی که بتونی حتی سرش داااااااد بکشی و شاید گریه کنی ...



یاعلی...

نظرات 4 + ارسال نظر
نازنین پسر جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:53 http://www.nazaninpesar.blogsky.com

سلام آقا پسر

ماه پر برکت رمضان بر شما مبارک

وبلاگ زیبایی دارید

با اجازه لینکتون کردم

به وبلاگ من هم سری بزنید

موفق باشید

مرسی
لطف کردی

التماس دعا زیاد ...

خوب باشی

Ara شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:46 http://zendegieara.blogsky.com

سلام

مرسى از اینکه بهم سر زدى

راستى گریه کردن که نیاز به کسى نداره . من تو تنهایى خودم زیاد گریه مى کنم .

سلام

خواهش آرا جان ... نوشتنت رو دوست دارم ...

می دونم منم تجربه اش رو زیاد دارم ولی گاهی وجود یه شونه که خراب بشی روش و زار بزنی خالی از لطف نیس ...

مراقب خودت باش

فعلا ...

بهار شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:01 http://digar.blogsky.com

بازم حکایت دله و ...

اوهوم ...

تنها چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:16 http://zina................

میدونی وقتی دلم خیلی میگیره دوست دارم سر بعضی ها داد بکشم ولی وقتی میبینم ناراحت میشن مونده که منم گریه کنم دلم پر از غم میشه شرمنده که مزاحموقتتون شدم به امید روز های بهتر البته برای من که پر از غم حتی خودمم نمیدونم چرا شما میدونید ؟دوست ندارم کسی برام غصه بخوره چون این غمم رو زیاد میکنه

شاید واقعا به خاطر همون حرفیه که مامانت گفتن ...
به چیزایی غیر از غم فک کنی باید بهتر باشه ...

بخند که دنیا به روت بخنده ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد