اول نویس :
از صبح که پا میشم خیلی چیزا توی ذهنم هست واسه نوشتن اینجا... شب که میام خونه همش میپره...
چند روزیه بی هواس(شایدم حواس ! نمیدونم
) شدم...
امروز شهاب بهم گفت چقد عصبی شدی ! دقت کردم دیدم راست میگه...
،معمولا(نه همیشه) اگه بدونم یه کاری اشتباهه انجام نمیدم*،ولی الان یه مدته دارم یه اشتباه رو تکرار میکنم و بعد پشیمون میشم !
شاید درگیری با خودم و عصبی بودنم به خاطر همین باشه...
شایدم نه نمیدونم ...
یه جورایی باز اساسی سر درگمم و این کلافم میکنه ولی خوبم!
وسط نویس :
اگه کامنت هایی رو که میذارین دیر تایید میکنم واسه اینه که دلم میخواد تک تک کامنت ها رو جواب بدم حتی اگه شده با یک کلمه !
معمولا کامنت هایی رو هم که خصوصی میذارین نگه میدارم ! فقط اگه گاهی اشتباهی تاییدش کنم مجبور میشم پاکشون کنم !
اونم چون خودتون خواستین پابلیش نشه ...
آخر نویس :
قرار بود این پست در مورد شرکت باشه (بدون جنبه تبلیغاتی!) ولی دیدم حس نوشتن اون پست نیست و اینجا خیلی داره خاک میخوره گفتم یه چیزی بگم که گفته باشم ...
مطابق معمول ! دعام کنین خیلی زیااااااد ...
شاید به زودی یه سری عکس از دوران کودکی تاکنون(سیر تکاملی آقاپسر!) از خومان پابلیش کنیم!باشد که باعث خنده دوستان شویم!
البته فقط شاید!
پاورقی :
* این معنیش این نیس که اشتباه نمیکنم ! آدم اصلا خاصیتش ! اشتباهه میگم اگه بدونم کاری اشتباهه انجام نمیدم...
خوب باشید...
من دقیقا همین مشکلو دارم .وقتایی که یه نت دسترسی ندارم کلی مطلب میاد به ذهنم واسه نوشتن ولی اینجا که میرسم یا یادم رفته با همون جملات عینن بنویسم و بی خیال میشم یا هم که طبق معمئول خود سانسوری
ولی همین که بیای و بنویسی خیلی خوبه دوست خوبم
هرچی که توی همون لحظه به ذهنتم رسید خوبه
اینم حرفیه ...
مرسی ...
آقا داداش ما و اشتباه ؟ میگم عجیب حرف میزنی .
خو آره ! خو ما هم آدمیم دیگه ! اشتیباه ! میکنیم