دانشگاه - قضاوت - منطق !

اول نویس :



اگه جز غیبت نخوردن کلاس آز یه دلیل واسم وجود داشته باشه که میرم دانشگاه این مسیره و ذوق مرگ شدن واسه دوباره اینجوری دیدنش …


وسط نویس :

جالبن واسم آدم‌هایی که ندیده و نشناخته و ندونسته ! قضاوت می کنن ، حکم میدن و اگه زورش رو داشته باشن اجرا هم میکنن ! … معمولاً وقتی توی زندگی واقعی با اینجور رفتارها برخورد میکنم اول میذارم طرف هرچی دلش میخواد بگه ، بعد اگه ببینم یک درصد منطقیه واسش توضیح میدم که تو 90درصد مواقع از حرف و کارش پشیمون میشه ، اگه هم منطقی نباشه که خیلی راحت از کنارش رد میشم بدون حتی یک کلمه حرف زدن …


آخر نویس :

خیلی‌ها هستن که فقط و فقط خودشون و افکار خودشون رو قبول دارن … خیلی وقت بود که باهاشون بحث میکردم سر اینکه قانعشون کنم که حداقل به دلایل دیگران هم توجه کنن و توی همه چیز نظر تخصصی ندن ! که خوب دیدم فایده نداره … مدتیه دیگه فکر خودم رو درگیر نمی‌کنم … خیلی راحت از کنارشون میگذرم... راه خودم رو میرم و سعی میکنم کمتر بحث کنم... در حدی که خیلی هاشون هم متوجه میشن … هرچند واسم مهم نیست …



خوب باشید ...

نظرات 12 + ارسال نظر
دهاتی دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:03

سخت نگیر!
یکی بیاد یکم منو مشت و مال بده،از فوتبال اومدم،قرص تجویزی دکی را هم خوردم،همچنان تلو تلو میخورم ;-)
به سختی بسیار این دوتا خط را نوشتم :دی

من که سخت نمیگیرم ! اون سخت میگیره

[ بدون نام ] دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:35

منم عاشق این مسیر دانشگاه بودم.مخصوصا با برگ ریزونای پاییز
دهاتی راست میگه :سخت نگیر و نذار سخت بگیرن

نمی دونم والا ... سعی میکنم ... چشم ...

شکیبا دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:59 http://kavirbienteha.blogsky.com

من با همچی آدمایی زیاد برخورد داشتم و تنها کاری که بهتر بود انجام بدم این بود که بگم حق با شماست بعدم فلنگ ببندم و در برم!!!!

شدیدا تایید میشه !

patina دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 http://patina.ir

سلام
فکر نمیکردم بعد این همه کسی هم باشه که سراغ آرشیوم بره
مرسی از لطفت برام جالب بود خیلی

راستی از پاتینا و سوگند چی میخوای بدونی؟
بگو تا بگم عزیز
بعدشم اینکه واقعا این برگای پاییزی اینقدر ناز هستن که دلیل موجهی باشن
من عاشق پاییزم
یه سوال این کدوم دانشگاهه؟
بعدشم:این جور آدما ارزش وقت گذاشتنو ندارن از نظر من
کلا بی خیالشون
بذار تو توهم همه چیز دونی بمونن

سلام

قلم هایی که به نظرم قشنگ باشه رو می خونم واسه دل خودم ...
شما از سوگند و دنیاش بگو ، از توش پاتینا در میاد خودش ... ، راستش زیاد نفهمیدم کیه ؟ چجوریه و اینا ، یه حدسایی میزنم ولی میخوام مطمئن شم ...

اینجا هم دانشگاه سراسری یزده ، فک میکنم ورودی پردیسه شرقی ! دقیق نمی دونم ، آخه ما بهش میگیم ورودی پیچ فرشته ...

...

خوب باشی

نگین دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 http://www.mininak.blogsky.com

آره اتفاقا منم قبلا همش می خواستم آمای بی منطق و منطق دار کنم !‌ولی خب واقعا در ۹۹ درصد مواقع بی مورده !‌و یعنی اصلا نمیشه !‌این افراد گوشاشونو گرفتن و فقط حرف میزننن !‌
راستی از مموش چه خبر !‌عکساشو بذار !‌

در مورد اول که خوب تایید میشه ...

در مورد دوم هم دوربین درست حسابی ندارم ، حالش خوبه و داره شیطونی میکنه بسی زیاد ... به زودی میذارم ایشاالله ...

مرضیه دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 19:39

سلام
این عکس رو که دیدم هزارتا خاطره زنده شد، عاشق کوچه باغم به خصوص اگه یکم نم بارون هم بخوره که دیگه هیچ، حتی موقع ظهر یزد هم تواون آفتاب پیاده رفتن تو این مسیر حال دیگه ای دارد
جای ما را هم خالی کنید

یکی از بچه های 83

سلام

آره اگه این بیابونکی یه جاش قشنگ باشه اینجاس جدای از بچه های خوبش ...
شناختم الان ... خوشحالم که قابل می دونید و سر میزنید بهم ... یه کم جا خوردم واقعیت ...

هرجا هستید ایشاالله خوب و خوش و سلامت باشید ...

بهار دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 22:20

وااااااااااااااااااااای چه عکس نازی!!!
چه جای قشنگیه
راجع به این بحث ها هم فکر کنم بهترین راهو انتخاب کردی
ولی کاش اونایی که باهاشون بحث میکردی هم همین قدر منطق داشت ! کاش...!
ولی معمولا اینقدر تعصب دارن که چشماشونو روی همه ادما و نظرا جز خودشونو نظرشون می بندن...

خیلییی قشنگه ... تازه این عکسه رو با موبایل گرفتم بیخوده ... خودش خیلی قشنگ تره ...

چه بگویم ...

vo0ro0jak66 دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:03 http://vo0ro0jak66.blogsky.com

سلام.وای عجب جای خوشملی.این جا بابه منه.

سلام

اوهوم خیلی قشنگه ... کیه که دوست نداشته باشه اینجا رو ؟!

خوب باشی

زهرا موسوی دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:31

واااااااااای.اینجا که پشت فنی یکه.
دلم کلی تنگید:-(
میگم مگه شما هنوز واحد دارید؟!

منو فک کنم آخرش بیرون کنن ! قضیه علوم پایه و ایناس و 1واحد آز ریز

سارا سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:32 http://paize-zendegi.blogsky.com

سلام
میدونی من تا دلت بخواد با این آدم ها جر و بحث کردم ولی آخرش که این مدته فهمیدم فقط خودم و اذیت کردم!
الان فقط از کنارشون می گذرم و اگه لازم باشه به حرفاشون گوش میدم و با سر تاییدشون می کنم. دیگه حوصله ندارم !
تو هم الان بهترین کار رو داری می کنی!

تایید میشه !

زهرا موسوی سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 15:52


موفق باشید.حالا بیرون دانشگاهم خبری نیست.

من که در اصل بیرون دانشگاهم ! نمیریم که اینه اوضاعمون میرفتم تموم شده بود تا حالا ...

مسافر کویر چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 http://mosafere-kavir.blogsky.com/

دیدی یادم رفت اسممو بذارم واسه کامنتم!!!

من که فهمیدم ، الان دیگران هم فهمیدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد