بازی وبلاگی ۲ !

آخر نویس پست قبل :


نه عمری که هیشکی ما رو به این بازیا دعوت نمیکرد ! نه حالا که ۲ تا ۲تا دعوت میشیم بچه مون عقده ای شده بود

خب بریم سر بازی که گندم لطف کرده و دعوتم کرده ...


۱- دلیل اسم وبلاگ : کلا تو زندگیم تصمیمات کاملا ییییهوییی انجام میشه ... یادمه ۲ روز قبل اینکه اینجا الم علم(بازم مرسی از S.H عزیز جهت تذکر غلط املایی! یکی بیاد یکم سواد به من بیاموزه!) بشه ! تو یونی به مرتضی گفتم میخوام یه جا بنویسم واسه انتخاب اسم هم از این اسم خوشم اومد خوب ! ایده اش هم یکی از فامیل هامون بود که خیلی دوسش داشتم ! یه آیدی داشت به نام آقاپسر خوب همچین چیزایی و ... (اگه فک کردین پشت این اسم تفکر و فلسفه ای خوابیده سخت که چه عرض کنم خیلی بیش از سخت در اشتباهین !)


۲- دلیل انتخاب اسم مستعار : اول که یه بار با نام خودم نوشتم ! اشکم در اومد ! یه حرف دلم رو زده بودم و شد بلبشویی توی فامیل ! چون اینجا رو خونده بودن ... بعد اون بلاگ رو تعطیل کردم و با اسم مستعار آقاپسر نوشتم ... هرچند حالا هم همه میدونن من کیم ! این دلیل نوشتن با اسم مستعار بود کلا و الا دوست داشتم با اسم "ابوالفضل" که اسم خودمه بنویسم ... دلیل انتخاب این اسم هم همون دلیل انتخاب اسم وبلاگ بود دیگه !


3- پنج تا از وبلاگ هایی که میخونم :

تنهایی من غمی که توی اکثر نوشته هاشه رو دوست دارم ... خیلی دوست داشتم بتونم مرتب ببینمش...

مسافر کویر نوع نوشتن و شخصیت نویسنده اش رو خیلی دوست دارم از هم دوره ای های دانشگاه بودیم... الان یه مدته آپ نشده...

من ُ تنهائی هام رک گویی هاش و اینکه راحت از خودش حرف میزنه برام جالبه... تو بعضی اخلاقا تشابه داریم ! گاهی میشه که یه پستی میده که فک میکنی کل حرف هاش رو زده ولی وقتی جمع بندی کنی یه حرف کوتاه رو مفصل گفته ... گاهی تو حرف زدن خودم اینجوریم گاهی که یه ساعت واسه یکی حرف میزنم ، فک میکنه همه چی رو گفتم ولی فقط حرف زدم ! اصل داستان چیز دیگه اس !

معدن وجود آقا احسان که خیلی خاطرش واسم عزیزه ... گاهی نوشته هاش رو نمی فهمم ولی رفتن به وبلاگش خیلی بهم آرامش میده ...

روزنه اولین وبلاگی بود که این سری که وبلاگ خون شدم بهش برخوردم و با خوندنش متوجه شدم تو خیلی از مشکلات که فک میکنی تنهایی در اشتباهی ... نوشته هاش احساسی و پر از حرف های دله ! ...


4- پستی که همه عقایدم رو توش نوشته باشم ! :

آخه خدایی پیغمبریش ! همه عقاید یه سنجاب(یاحتی مموش خودم !) هم تو یه پست جا نمیشه !  حالا کل عقاید یکی توی یه پست ! به نظرم سوالش از پایه مشکل داره !


5- مشکلی که با بچه های وب رفع کردم :

خیلی چیز ازشون یاد گرفتم ولی مهمترین هاش تنهاییم ، خجالتی بودنم ، کم حرف بودنم ! مرسی از همشون که کمکم کردن


6- پنج نفری که باید دعوت کنم :

روزنه - کودکانه های من -معدن وجود - بهشت تنهایی من - مسافر کویر(که فک نکنم شرکت کنه)

خدا خیرتون بده این آمار دعوتیا رو کم کنین !

انتظار ...

هیچ شده منتظر چیزی باشین ولی ندونین چی ؟!

مثه دیوونه ها یه ربع یه ربع گوشیم رو چک می کنم ، میام کامنت هام رو چک می کنم ، بعد نوبت ایمیل هامه ، بعدش وبلاگ بچه هایی رو که میخونم حتی تا کامنت هاش رو ! ، دست آخرم مسنجر آن میشم و اگه آفی نداشته باشم میرم ...

باز یه تقریبا ربع بعدش همین آشه و همین کاسه !!!


به نظرتون خل شدم ؟!


طبق توصیه دوستان سعی می کنم بد به دلم راه ندم ...




یاعلی...

بازی وبلاگی ...

آخر نویس پست قبل ! :


بهار (روزنه) لطف کرده و منو به یه بازی وبلاگی دعوت کرده ، اول که خیلی خیلی ممنونم ازش چون همیشه دوست داشتم یه بار هم که شده به این بازی ها دعوت بشم و این اول دفعه ام هس


بازی از این قراره که باید به سه سوال زیر جواب بدین :

۱) احمق ترین فرد از دید شما چه کسی است؟ 

۲) خوشبختی یعنی چه؟

۳) اگر حق انتخاب داشته باشید کدام کشور را برای زندگی انتخاب می کنید و چرا؟

بعد ۱۰ نفر رو هم به بازی دعوت کنین. (۱۰ نفر!!! خیلیه !!!)


جواب های من ایناس :


۱) احمق ترین آدم از نظر من کسیه که یکی دیگه رو به هر دلیلی مسخره کنه ...

۲) خوشبختی یعنی راضی بودن از عملکرد خودت توی زندگی ...

۳) من جز جاهایی که زیارتی بوده فقط لبنان رو دیدم واسه همین خیلی سخته که بخوام یه جایی رو انتخاب کنم ولی با دیدی که الان دارم اگه قرار باشه جایی جز ایران (به خاطر اینکه خاک و وطن خودمه) انتخاب کنم ، ژاپن رو انتخاب میکنم ...  چون مهد فناوری روز دنیاس ...


بعدم آرا ، معدن وجود ، گندم ، مسافر کویر ، وروجک ، یادداشت های یک دیوانه ، نازنین پسر ، تک درخت تنها و لیلی رو دعوت میکنم به این بازی ...


دیگه خیلی تلاش کردم ! ۹ نفر بیشتر نشد ... !

الان که دارم این پست رو ادیت می کنم شدن ۱۰ تا ولی علی الحساب یکی گفته شرکت نمیکنه ...


یاعلی ...

همستر

 

 

تقریبا فقط یه دلیل وجود داره که من یکی از این موجودات با نمک رو واسه خودم نمی خرم ... دلیلشم اینه که عمرشون کوتاه ه ، اینجوری که خوندم معمولا حدود ۱.۵ تا ۲ سال عمر می کنن و عمرشون به ندرت به ۳ سال میرسه ... منم خیلی میونم با مردن حیونات خوب نیس ! اونم اینجور حیوون هایی که خیلی سریع با آدم جور میشن و بهشون عادت می کنی ... 


اینم یه سری دیگه عکسه ازشون + ، + ، + 

 

 

یاعلی...

روزنویس

اول نویس :


رسیدن ماه رمضون رو به همه تبریک میگم ، هرچند امسال مثل عید نفهمیدم چی شد که یهو رمضون اومد ولی دم دمای افطارش رو خیلی خیلی دوست دارم ...

سحر و افطار وقتی همه رو دعا کردین ، مثل همیشه اون آخرا و گوشه موشه ها یه جای کوچیک به منم بدین ...

مرسی ...


وسط نویس :


بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونه ام رو / من تورو کم دارم و تو دله دیوونه ام رو

اگه یه روزی برسه من و تو قدر هم رو بدونیم / یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم

اگه ترکم میکنی نگو کار سرنوشته / یه روز اگه لج نکنیم دنیا مثه بهشته

بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونه ام رو / من تورو کم دارم و تو دله دیوونه ام رو

کافیه از تو قلبت این کینه رو بندازی دور / اونوقت دیگه مال همیم چشم حسودامون کور

چرا میگی خوشبختی دنبال دیگرونه /  چرا راه دور بریم عشق کنارمونه

بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونه ام رو / من تورو کم دارم و تو دله دیوونه ام رو

تو که هرچی گفتی گفتم چشم باشه قبوله / تو هم بزن غرورتو بشکن مگه شاخ غوله


هرچی میکشیم از این غرور لعنتیه ...


آخر نویس :


گاهی دل آدم اندازه همه دنیا میگیره ، اونوقته که احتیاج داری به یه کسی که بتونی حتی سرش داااااااد بکشی و شاید گریه کنی ...



یاعلی...

خواهران ، عامل خوشبختی در خانواده

تابناک - نتیجه مطالعات جدید نشان می دهد، وجود خواهر در خانواده سبب سلامت و سعادت بیشتر خانواده می شود.
به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از پایگاه خبری المحیط ، براساس نتیجه مطالعات محققان، وجود خواهر در خانه بیش از برادر، انسان را از افسردگی دور می کند البته این دستاورد به این معنی نیست که وجود برادر سبب افسردگی می شود.
در تحقیقات "لورا پادیلا ولکر" آمده است، یکی از عوامل تاثیر مثبت خواهر بر سلامت اعضای دیگر خانواده این است که دختران بیش از پسران از روی احساس و محبت سخن می گویند در نتیجه وجود این احساس خواهرانه سبب صمیمیت در خانواده می شود و موجب می شود دیگر اعضای خانواده از جمله برادران، آنان را امین رازهای خود بدانند.


خود نویس ! : خو راس میگه !

پست نسبتا بی دلیل !

اول نویس :


تو دنیای خدا دلم واسه دو نفر که کنارم بودن و الان نیستن خیلی تنگ شده ، میشه و خواهد شد ، یکیش رو اینجا جاش نیس که بگم یکیشم نمی خوام بگم اصلا !


وسط نویس :


بعضی از دوستان هستن که کامنت میدن و تایید نمی کنم ، کلا 2 تا دلیل داره ، یا کامنتشون اسپم تشخیص داده می گردد ! (تبلیغاتیه) یا اینکه مطالبی که تو لینکشون میذارن خیلی با اعتقادات من سازگار نیست ، همینجا ازشون معذرت می خوام ولی اینجا وبلاگ من و خودم تشخیص میدم کدوم نظرو تایید کنم و کدوم یکیش رو نه ! به کسی بر نخوره لطفا !


آخر نویس :


گفتی که حافظا دل سرگشته ات کجاست // در حلقه های آن خم گیسو نهاده ایم




یاعلی ...

اول نویس :


مکان : دفتر فروش سخت افزار خودمون ! (خود تحویل گیری اساسی!)

زمان : یکی دو روز پیش !

افراد حاضر : من ، مهدی * ، یکی از دوستام


من : برار ! ** می خوام برم تو بیابون چادر بزنم ، یه هفته دو هفته یه ما یه سال ... نه کسی ازم خبر داشته باشه ، نه از کسی خبر داشته باشم !

دوستم : منم میام !

مهدی : منم میام !

من : مرض ! میگم می خوام تنها باشم !

مهدی : تو اینور جاده چادر بزن ما اونور !

من : دلبندم میگم بیابون !

مهدی همچنان ادامه توضیحات میداد !

من : آقا من شخصا اعلام می کنم که غلط کردم ... 



وسط نویس :


وقتی تو چند میلیون چشم دنبال یه جفت چشم آشنا باشی اونوقته که معنی سردرگمی رو حس کنی ...



آخر نویس :


ندارد !


--------------------------------------------

پاورقی :

* همکار محترم

** اصطلاحی که گه گاه دوستان رو باهاش صدا می زنم ...



یاعلی ...

هوس ...

هوس آدمو وحشی میکنه ... ، کوتاهترین و بهترین تعریفی که از ابن کلمه شنبدم ...

ولی محبت و عشق به آدم آرامش می بخشه ...


خوب باشید ...

ما همچنان هستیم ! :-)

از قدیم میگن یه دیوونه یه سنگ میندازه تو چاه ۱۰۰ تا عاقل نمی تونن سنگ رو در بیارن ، چند روزه به این فک می کنم که چرا نمیرن از همون دیوونه ه ! بخوان سنگی که انداخته تو چاه رو در بیاره ...

بخدا عملیه !

تست و تاییدش انجام شده ...


خوب باشید ...