...

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند

ستایش کردم ، گفتند خرافات است

عاشق شدم ، گفتند دروغ است

گریستم ، گفتند بهانه است

خندیدم ، گفتند دیوانه است *

 

رضا کجایی که اون اصطلاحت رو واسه اینا بکار ببری لذت ببریم 

خوب باشید ...

---------------------------------------------

پاورقی :

* قسمتی از آف آبجی زهرا بید ...

دل ...

خیلی وقت پیشا ، با دوستی صحبت می کردیم ، همیشه شاکی بود از اینکه چرا اینقد خدا اذیتم می کنه ، چرا اینقد مشکل دارم ، چرا ...


همیشه فقط سکوت می کردم و نگاش می کردم ، می گفت خوب یه چیزی بگو ، می گفتم : چی بگم والا ...


تا گذشت و یه بار که دیگه اساسی حوصله ام رو سر برد ، رو کردم بهش و گفتم : تا حالا حساب دل هایی که شکستی رو کردی ، تا حالا به این فک کردی که چند نفر رو دلبسته خودت کردی و بعد تنهاشون گذاشتی ؟


نگام کرد و چند لحظه ای چیزی نگفت ، بعدم پقی زد زیر گریه ...

گفتم : خیلی وقت بود می خواستم اینو بهت بگم ولی نگفتم ، چون نمی خواستم اشکت رو ببینم ...


جدی چقد به این فک کردیم ...


خوب باشید ...

سه کله پوک ... :دی

بدون شرح !!!



از چپ به راست رضا ، خودم ، مرتضی ...


نمی دونم چرا یییهو خواستم این عکس رو آپ کنم ...

واسه اینکه تو سایز بزرگ ببینین این عجایب خلقت رو ، روی عکس کلیک کنین


خوب باشید ...



----------------------------

عکسو جایی دیگه آپ کردم ...

گویش یزدی ...

سلام


امروز مهدی ازم خواست واسه پروژه یزدشناسی ش ، یه رفرنس بهش بدم که بتونه از توش اصطلاحات یزدی رو دربیاره ، یه کوچولو تو نت سرچ کردم ، منبع درست حسابی که گیرم نیومد ولی خب یه چیزایی دسگیرم شد ، یهو به کلم زد اینجا هم یه خورده چیزایی که به ذهن خودم میرسه ، یا پیدا کردم ، با معنیش رو بذارم ، اگه دیدم داره کامل میشه که یه موضوع جداش می کنم کلا


دوستان و اساتید گویش شیرین یزدی هم کمک کنن اگه خواستن ...


برا این پست ۵ تا اصطلاح رو میذارم ...


لچ (Lech) : خیس ، معمولا بصورت لچ او (Lech o) بکار میره مثلا اگه یکی بهتون گقت "لچ او" شدی یعنی خیلی خیس شدی ، یه چیزی تو مایه های موش آب کشیده و اینا ...


وارختن (Va Rekhtan) : تموم شدن مجلس ، معمولا با روضه میاد میگن "روضه وارخ" یعنی مجلس روضه تموم شد و ملت روانه شدن به سمت خونه شون ، بعضی وقتا "بارختن" (Ba Rekhtan) هم تلفظ میشه ...


شر شر (Shar Shar) : خیلی زیاد ، معمولا با بارون به کار میره ، میگن "شر شر بارون میا" یعنی داره بارون شدید میاد ... ، همون شر شر (Shor Shor)


کمرتا (Kamar Ta) : به میونه چیزی میگن ، مثلا میگن "تا کمرتاش ... " یعنی تا وسطش ...


وخیز (Va Kheez) : بلند شو ، پاشو ، گاهی "ز" آخرش هم تلفظ نمیشه : وخی "Va khee"


حالا با این ۵ تا کلمه یه جمله بگین



خوب باشید ...

امشب و خودم ...

امشب باز اساسی هوس حافظ و فالش کرده بودم :
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد / عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد / چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل / تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر / مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی / مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید / از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت / که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود / چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود / قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد


یعنی حافظ شوخیش گرفته باز ...

یه مدته یه جوری ام یعنی ... یعنی اونجوری که می خوام نیستم حس می کنم نیتم ، چشم و دلم ، عملم ، کارام ، کلا خودم ، اون حداقل خوبی که خودم می خوام رو نداره ... یه جورایی بد شدم ، یعنی بد که بودم ولی بدتر شدم چجوری بگم یعنی ... اصلا ولش ... بی خیال

خوب باشید ...

هدیه ...

سلام


میگن خدا وقتی می خواد هدیه ای به آدم بده ؛ اونو بسته بندی میکنه تو سختی ها و مشکلات ؛ هرچقد ارزش اون هدیه بیشتر باشه ؛ سختی ها و مشکلاتشم بیشتره ...


به خدا اطمینان دارم ؛ ولی به خودم نه ... ؛ امیدوارم ارزش هدیه ای که خدا می خواد بهم بده رو بدونم ...


خوب باشید ...



----------------------------------

پاورقی : استفاده از ؛ به جای کاما واسه اینه که تو لینوکس نمی دونم چجوری کاما تایپ میشه ... اساتید راهنمایی کنن لطفا ...

اندر احوالات پروژه نویسی من و رضا !!!

سلام


بالاخره پروژه نرم رو به قول دوستان در دقیقه ۱۲۵ تحویل دادیم !


کلا ما دو تا که پیش هم می شینیم که کاری انجام بدیم اگه فرد سومی هم جزء گروه ما باشه به یه هفته نمیکشه که جا میذاره میره !!! حسین آقای عارف منش این پروسه رو بطور عملی طی کرده


همین اندازه بس که به قول بچه ها اولا استرس تو انجام کار واسه ما دو نفر تعریف نشده اس ... ثانیا قبلانا یه قانون ۲۰ / ۸۰ بود که می گفت همیشه ۸۰ درصد کار تو ۲۰ درصد آخر وقت انجام میشه ما اینو عوضش کردیم به حالت ۲ / ۹۸ !!!


اگه یه وقتی کنار ما بودین مثلا قرار بود برای پروژه نرم یا هرچی بشینیم کنار هم و هنگامی که گرد هم جمع شدیم بعد ۵ دقیقه خوابیدیم یا رفتیم سراغ یاد گرفتن شیرکردن فایل تو لینوکس یا موارد مشابه اصلا تعجب نکنین طبیعیه !!! ( همینجوری شد حسین بیچاره عاصی شد در رفت )


در ادامه به آوردن ۲ تا عکس از یادداشت های رضا تو متن های پروژه نرم بسنده می کنم!!!



توضیحات : در صورت وزن کم پروژه chapter 2 => p 8 , 9 , 10



آیا آموزش پرورش امکاناتی را در اختیار مدارس قرار می دهد ؟ (ابوالفضل گفت یادش می مونه میپرسه)


اینم که متن هاش رو نوشتم چون برای خوندن یادداشت های رضا باید چند جلسه خودش براتون

کلاس خصوصی بذاره که من این دوره رو گذروندم البته با  ۳ ۲ بار تجدیدی !!!


برا دیدن عکس ها تو سایز بزرگتر هم می تونین روش کلیک کنین ...



پاورقی :


مخلص آقا رضا نیز می باشیم