عید ...

داره کم کمک بوی بهار میاد،بوی عید ... البته تو یزد بوی تابستون بجا بهار ...

اگه جربان روزگار همینجوری که داره پیش میره پیش بره این عید دلگیرترین عید عمرمه ...

ولی خدایی هست که میگن خدای غیر ممکن هاست ... دوسش دارم ... چون به کمکش ایمان دارم ... چون به حکمتش اعتقاد دارم ... خواسته دلمو گفتم ... میدونه ... دوستم داره ... کمکم میکنه ...

امسال به قول یه عزیز یه دوست یه رفیق شایدم بیشتر ، عید رو از اومدن ماهی ها و سبزه تو خیابونا فهمیدم ...


سال خوبی داشته باشین همگی ...

عید همگی مبارک ...

لحظه تحویل سال منم رو یادتون نره مثل همیشه اون گوشه موشه های دلتون ...



خوب باشید و سلامت ...

یاعلی ...

-----

چی بگم والا ...



خوب باشید

راه ...

یه موردی هست که توش گیر افتادم ، بنا به دلایلی اصلا اینجا نمیتونم بگم چیه ولی مثلا فرض کنید به درستی راهی که میرید ۱۰۰٪ اعتقاد و اطمینان دارید مثلا تو جهت درست یه اتوبان دارید حرکت می کنید ولی همه به خلاف جهت شما حرکت می کنن ... از یه طرف از راهی که میرین مطمئنین از اونظرف اونمهه دارن جهت خلاف شما میان ...

آدم گاهی به اعتقاداتش هم شک می کنه !!!



خوب باشید ...

رادیو !

یه مدت بنا به دلایلی تو ماشین رادیو گوش میکردم ، رادیو پیام ...


یه جمله قشنگ توش گفت : "دل سپردن مثل انداختن یه سنگ تو دریاست و دل کندن مثل پیدا کردن همون سنگ از تو دریا ..."



خوب باشید ...