تاوان ...

گفت : چقد طول میکشه ؟

گفتم : هرکسی به اندازه دوست دادنش تاوان میده ...

گفت : تو چقد تاوان دادی ؟

گفتم : هنوز تموم نشده ...

گفت : چرا ظاهرت اینو نمیگه ؟

گفتم : دیگران نباید تاوان گذشته منو بدن...

دل ...

لعنت به دلی که بی موقع بگیره ...

ایضن لعنت به قلبی که بی موقع به تپش بیفته ...


---

بی ربط نوشت :

خودم دو روزه سرماخورگی انداختتم تو خونه ! ، جیگر بابا گوشش عفونت کرده ، خانوم گلی هم رو به راه نیس حالش ...

بازم شکرش ...

دل

دل پیِ چاقو و سر بریده رو به تنش میماله ولی حرفشو میزنه ....


زیر8

نگاه ....

گاهی یه نگاهی ...

میگه ...

میگه مجردی خوش تر بود ...

میگم هر دورانی ویژگی خودشو داره ، تلخی و شیرینی خودشو داره ، خوشی و ناخوشی خودشو داره ...

میگه هنوز به شیرینی و خوشی ش نرسیدم ...

میگم مجردم بودی نرسیده بودی ...

میگه [سکوت]

میگم شاید مشکل از خودته ...

زندگی ...

میخوام یه مدت واسه خودم زندگی کنم ... بدون هیچ رودروایسی با احدی ...

پام هستی ؟!

عطا : پام هستی ؟

منیژه : هستم ...


زیر هشت ...


---

خود نویس : چقد آشناس ، این هستم و چقد آشنا تره نبودن بعدش ...

نوشتن ...

آخرین بی پروا نوشتنم رو دقیق یادمه ... همون نوشته کار اساسی دستم داد که نپرس ... ، تعطیل شدن اینجا و ادامه یه جای دیگه و برگشتن به اینجا ...

نمیدونم چرا ولی نمیتونم از این وبلاگ دل بکنم ... ، شاید اینجا دوباره به روز بشه ...

از تغییرات بگم که تغییرات خاصی نیس ... ، جیگر بابا 8 ماهش تموم شده و شیطون شده ... ، شاید یه وبلاگ واسه اونم ایجاد کردم ... ، یه خانوم گلی دارم که اندازه دنیا دوسش دارم و امیدوارم تا همیشه کنارم شاد و سلامت باشه ...


همینا فعلا ...

ادامه داستان !

http://myminimal.blogsky.com

شایدم منتقلش کردم همین جا !

تعطیل !



جیگر بابا مامان ... 


اینجا تعطیل شد ... واسه همیشه ...

خداحافظ ...


حلال کنید ...